ابزار تلگرام

تیک ابزارابزار تلگرام برای وبلاگ

اشعار وفات حضرت سکینه (س) - سید رضا موید - تیشه های اشک - پایگاه اشعار مذهبی ، اشعار مداحی، اشعار آئینی
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قالب وبلاگ

codebazan

تیشه های اشک - پایگاه اشعار مذهبی ، اشعار مداحی، اشعار آئینی

درباره ما


پایگاه تخصصی اشعار آئینی و مذهبی

نویسندگان

آمار بازدید وبلاگ

بازدید امروز :1143
بازدید دیروز :52
کل بازدید ها :6139899

در محضر قرآن

سوره قرآن

در محضر شهداء

وصیت شهدا

مهدویت

مهدویت امام زمان (عج)

مطالب اخیر

لینک دوستان

آرشیو مطالب

عاشورا

دانشنامه عاشورا

احادیث موضوعی

حدیث موضوعی
تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی

ای کرامت را تو مجلای تمام

حضرتت باب الکرم بنت الکرام

با کلام الله ناطق هم کلام

ای سکینه بر کراماتت سلام

مشعل روشن ز مصباح الهدی

در عبادت غرق و مجذوب خدا

گوهر دردان? ناز حسین

دختر هم راز و دم ساز حسین

جده ات انسیة الحورا تو حور

چشم? خورشید را یک لمعه نور

زینت استی گوشوار عرش را

سرور استی بانوان فرش را

ای سکینه مسکنت دامان عشق

سوره والنجم در قرآن عشق

قلب مادر از تو تسکین دیده است

زان سکینه مادرت نامیده است

معرفت برده است در کیوان تو را

خوانده مولا خیرة النّسوان تو را

برترین زن های عصر خویشتن

یادگار ماندگار پنج تن

در دل کوثر طهارت کرده ای

پنج حجت را زیارت کرده ای

در زنان هاشمی صاحب وقار

خاندان فاطمی را افتخار

آفتابی خود که عمری در حجاب

بوده ای در سایه سار آفتاب

ای وقار از دامنت آویخته

هر نگاهت با عفاف آمیخته

چشمت از زمزم دهان از کوثر است

نامت از طوبی نشان از کوثر است

مهر و ماه معرفت را کوکبی

در جلالت هم قِران زینبی

هم نشینی با امامت با امام

دیده ای ماه ولایت را تمام

ای فصاحت بی نوایت بی نوا

صد نوا از نای تو در نینوا

ای سکینه ای هم آغوش بلا

وی تو سکّان دار فُلک کربلا

مرد میدانی و لیکن در حجاب

با امام عصر خود پا در رکاب

حرف حق نطق تو را شمشیر کرد

شیر? جان ربابت شیر کرد

در اسارت نقش ایفا کرده ای

پا به پای عمه غوغا کرده ای

در حرم در خیمه گه در قتلگاه

در مسیر کوفه و شام سیاه

می درخشد نام تو گفتار تو

اشک تو ایمان تو ایثار تو

جام? خون و شرف پوشیده ای

تشنگی را با پدر نوشیده ای

خورده بر جان و دلت مُهر عطش

شام غربت دیدی و ظهر عطش

از عطش گر چه ز پا افتاده ای

سهم آب خود به طفلان داده ای

در مصائب پایداری کرده ای

عمه را با صبر یاری کرده ای

بانوان را دل نواز پر توان

کودکان را سرپرست مهربان

دختری و صبر و همت این چنین

مرحبا بر صبرت ای صبر آفرین!

در وداع آخرینت با حسین

کز حرم برخواست بانگ یا حسین!

اولین کس را که مولا یاد کرد

نام شیرین تو را فریاد کرد

که ای سکینه حامی ایتام باش

ای دل آرام حسین آرام باش

قطره های اشک بر سیما مزن

شعله های درد بر دل ها مزن

منگرم با چشم گریان دخترم

قلب بابا را مسوزان دخترم

پیش تر آ نزد بابا پیش تر

گریه ها در پیش داری بیش تر

بعد تودیع حرم با التهاب

دست بر شمشیر زد پا در رکاب

رفت در میدان و دیگر بر نگشت

بر نگشت و از تن و از سر گذشت

رفت و پنهان از نظر شد منظرش

تا که دیدی بر فراز نی سرش

دیدی اندر خون دو نیم است آفتاب

نیمه ای بر نیزه نیمی بر تراب

چون رسیدی در حریم قتلگاه

معجر دیگر به سر کردی ز آه

طاقت از کف داده و دل باختی

خویش را بر خاک و خون انداختی

یافتی قرآن حق را جزو جزو

جسم خونین پدر را عضو عضو

یوسفت در بین گرگان مانده بود

جسم ثارالله عریان مانده بود

بر زیارت کردن سبط رسول

چون نبودت مهلت اذن دخول

زان زیارت در فضا هنگامه شد

پاره های دل زیارت نامه شد

پیکری دیدی ولیکن سر جدا

جمله اعضایش ز یکدیگر جدا

زان تن پامال اثر باقی نبود

سینه و پشتی دگر باقی نبود

چار سویش حجل? خون بسته بود

استخوان در استخوان بشکسته بود

در وداع سینه سوز خویشتن

دست بردی زیر آن خونین بدن

تا گرفتی آن تن صد چاک را

سوخت آهت خیم? افلاک را

زخم هایش بوسه باران ساختی

مرحمی بر جسم عریان ساختی

روح بی تابت ز نو در تب نشست

خاک و خون زان بوسه ات بر لب نشست

خاک مقتل شد ز اشک تو خجل

تا سرودی این سخن از سوز دل

این بیابان گر شود از شب سیاه

بر که آرد دخترت بابا  پناه؟!

(این بیابان جای خواب ناز نیست

ایمن از صیاد تیر انداز نیست)1

ماه محمل باز انجم را بخوان

"شیعتی مهما شربتم" را بخوان

ای تجلای حرم نور خیام

چلچراغ کوفه و قندیل شام

سوخت این جا از غمت کلک و کلام

عمه جان بر روح والایت سلام
***سیدرضا موید***


نویسنده حبیب در شنبه 93/10/6 | نظر
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبگاه محفوظ و متعلق به مدیر آن می باشد...
<